ترجمه: مرتضی حیدری نیویورک/نوامبر/خیابانِ پنجم آفتاب، بشقابی از فلزِ صیقل خورده رنجور به زیر سایه، از خود میپرسم: سدوم است یا بابِل؟ آنجا، در آستانهی ژرفنایی کهربایی، به بلندای آسمان، با ادوارد دیدار کردم سی سال پیش، آن هنگام زمانْ وحشیگریِ کمتری داشت. . . هر دو گفتیم: اگر گذشته تنها یک تجربه است، آینده […]