۱ به کمر گفته باشی تا شود/ به سر، تا خم شود روی شانه/ گفته باشی «به پشت خوابیده ام»، و به پشت خوابیده باشی در منطقه ی مدفون. هنوز اینچنین که هستی نشده ای/ هرگز با آن امید که خواهی بود نبوده ای/ فقط بوده ای/ مثل شکل/ افتاده بر دیوارِ این سو/ بر خمارِ پیکارِ آنسو/ کمر خم […]
ترجمة مهدی سلیمی ترجمه این مقاله تقدیم می شود به “مجتبی تفنگ”، برای تمام فلاکتهای زندگی نقاشانه و انزوای ناب اش. سزان صد جلسة کاری برای کشیدن یک طبیعت بیجان و صد و پنجاه جلسه برای کشیدن یک پرتره لازم داشت. آنچه که ما کارِ سزان مینامیم، برای خودِ او صرفاً یک جُستار یا رهیافتی در […]
ترجمه: مرتضی حیدری نخستین باری که ژان ژنه را دیدم بهارِ سالِ ۱۹۷۰ بود، فصلی تئاتروار آشفته و مغشوش، که انرژی و بلندپروازیها از خیالورزیِ اجتماعی امریکا رها و وارد پیکرهی اجتماعی آن میشد. آنجا همیشه مقداری شور-و-شوقِ جشن گرفتن، فرصتهای به پا خواستن، و لحظاتی نو در جنگِ با هندوچین خواه در به سوگ نشستن […]
1 سینما چگونه هستیِ خود را به عنوان یک کُل نشان میدهد؟ در واقع سوال اصلی اینجاست که سینما به عنوان یک قائم به ذات چگونه از محصولاتِ خود (فیلم) متمایز میشود؟ یا به بیان روشنتر هر صحبتی از سینما، صحبتی از یک فیلم است؟ ژیل دلوز(۱)در مقدمه سینما ۱(۲) معتقد است سینما بخشی از […]