دسته بندی
عشق چه میگوید؟ / بابک سلیمی زاده
اگر گربهام آنارش موجودی باشد که تصور من از عشق را طی سالیان جسمیت داده و برایم عینیت بخشیده، مواجهه با دندان ناپدیدشدهاش برایم ملالتهای بسیاری را فراهم کرده است. درحالیکه یک دنداناش توسط شخص یا اشخاص نامعلومی کنده شده است، از هر گونه دسترسی به مرجعی جهت پیگیری این موضوع محرومام […]
یادداشتی دربارهی پیوستن سوئد به ناتو / بابک سلیمی زاده
پیوستن سوئد به ناتو نه به یکباره بلکه به آهستگی انجام پذیرفت. سوئد که تا پیش از این در جنگهای جهانی و جنگ سرد موضع «بیطرف» را برگزیده بود، اکنون به طرفدار یکی از بلوکبندیهای نبرد جهانی تبدیل شده است. این به خودی خود یک اتفاق ناگوار هم برای تاریخ سیاست این کشور […]
شرحی بر فصل هشتم «آمریکا»ی کافکا / بابک سلیمی زاده
وقتی به آینده فکر میکنیم، یا یک محل کار خیالی که میتواند در آینده وجود داشته باشد، نخستین امری که به ذهن متبادر میشود این است که چه قابها و چه هنجارهایی تصاویر این آینده را در ذهن ما متبلور میکند. آیا این آینده از همین قابها و هنجارهایی تشکیل شده است که […]
به سگها: گونهگرایی همراه و ماتریالیسم فمینیست نو / مانوئلا روسینی
ترجمه: بابک سلیمی زاده مقدمه: ماده اهمیت دارد تولیدات فمینیستی در عرصههای مطالعات ادبی، فرهنگی و اجتماعی تقریباً منحصراً – اگرچه به دلایلی خوب – آگاهییافته بهواسطهی یک ساختگرایی رادیکال هستند. چنین کاری در حالیکه ملهم از تحلیل گفتمان و نشانهشناسی است، عمدتاً بر جنسیت به عنوان مقولهای از تحلیل تکیه […]
معرفی وبلاگ «یادداشتهای زندان» / بابک سلیمی زاده
وبلاگ «یادداشتهای زندان» را میتوانید در این لینک دنبال کنید. یادداشت آغازین این وبلاگ جهت انتشار یادداشتهای زندان اینجانب ساخته شده است. غرض از «نوشتن» یادداشت عبارت از شرح وضعیت و تامل و تعمق در وضعیتی است که آن را زندان مینامیم و نوشتار موجب فهم آن، رابطه و گفتگو با خویشتن، تحلیل […]
تحلیل مشخص از وضعیت نامشخص / بابک سلیمی زاده
طبقات حاکم ایران بر سر رهبری سید محمد خاتمی به توافق رسیدهاند. این به این معنا نیست که آنها میتوانند چنین توافقی را عملی کنند و بر جامعه تحمیل نمایند. اما در صورت ادامهی وضع موجود چنین تصمیمی را در دست اجرا دارند. با توجه به اینکه این طبقات درون خود دارای تناقضاند […]
تمرینهایی بر «جنون روز» / امانوئل لویناس
[1] ترجمه: بابک سلیمی زاده 1- از شعر تا نثر این امر واقع که بیان چیزی اضافهشده بر اندیشه نیست – اینکه، به عنوان استعاره[2]، اندیشه را به ورای امر اندیشیدهشده میبرد – اینکه ورای این موضوع، حروف (در آشکارکردنشان، ادبیاتشان) بیشتر قابلانتقالاند، به سیاق یک چکش یا یک سند، و دلایل بدوی امر […]
ظلماتِ میغ / یوجین تَـکر
` [پارههایی از وحشتِ فلسفه] [1] ترجمه: آلکین یموت و عماد گوکلان ـ این چند برگ به مقاومت مدنی و شهروندیِ همهی آنانی پیشکش میشود که اینک به جرم آزادیخواهی و مطالبهی دنیایی بهتر و آزادتر در بندند یا در معرض اعدام چشم در چشم ظلمات دوختهاند، و نیز به خاطرهی زندهیادان محمد […]