ناخن نگاری ۱۳
“مثل زمین در یشم و بنفش”
استکانِ ته عینکت دودی باشد
به رود می گویی بی ادب
به ماهی زنده درود “ای کباب”
آب را با نفت قاطی می کنی
قات می زنی باب را در چاپخانه المپیکِ ته خیابان
سرطان آب را می شویدگهِکفِ کفشت را نه
استکان ته عینکت دودی بماند
دود را دودی “چه ایرادی دارد؟”
راه را دور
دور را هم خوب نمی بینی
هیچکدام دور نمی روند
تو که هیچ!