درباره فیلترینگ دوبارهی مایند موتور
> سایت مایند موتور درست پس از انتشار کتاب هنر مسلّح در خارج از ایران، توسط گوریلهای وطنی و پشمهای متحرّک برای بار دوم فــیـلتر شد! شاید از آن رو که برای انتشار این کتاب از آنها رخصت نخواسته ایم و به وزارت پشم و پیل آنها مراجعه نکرده ایم. علاوه بر فـیـلـترینگ، مشکل فنی عجیبی در این یک ماه گرابیانگیر سایت شد که در کار آن کمی وقفه ایجاد کرد. باری، مشکل رفع شده است و اگر در هر گوشه و هر درزی از این «مرز پر گهر» برای دسترسی به این سایت با مشکل فـیـلـترینگ مواجه هستید، از آدرس mindmotor.biz استفاده کنید و این آدرس تازه را از طریق ایمیل، لینک یا به هر شیوهای که میتوانید به دوستان خود نیز معرفی کنید.
بابک سلیمی زاده
mindmotor[at]gmail[dot]com
* * *
ما فـیـلتر شدن دوبارهی سایت مایند موتور را محکوم نمیکنیم، آن را به سُخره میگیریم. برخلاف آنچه در جامعهی ابتذال مُدِ روز است، ما به جمهوری اسلامی نمیگوئیم چرا آزادی بیان ما را نقض کردی! ما روزنامهنگار و نویسندهی متعارف نیستیم. وجود ما، حضور ما، نوشتار ما، و فریاد ما خود آزادی بیان ماست. نیازی نیست کسی آن را به ما ببخشد. ما خود آن را بدست خواهیم آورد.
دیگری حق دارد ما را فـیـلتر کند، چون آنچه ما از او میخواهیم آزادی بیان نیست. ما از او میخواهیم که برود. ما پیشاپیش او را به نبرد در جنگ موقعیتها فرا خوانده ایم. آزادی بیان ما همان خشونت عمل ما و خشونت حضور ماست. آزادی بیان ما همان آکسیون ماست در دل خفقان. تنها در جادههای انحرافیست که ما حقیقتاً آزادیم.
در اسطورههای ملل و ادیان مختلف، زنی هست به نام «لیلیث» که میگویند پیش از حوا، او همسر آدم بوده است. نام لیلیث در زبان سامی صفتی است از ریشهی لیل به معنای «شب» که میتوان آن را «موجود یا خداوند مونث ظاهر شونده در شب» نام گذاشت. در کتیبههای میخی نیز آن را با عنوان لیلیت یا لیلیتو به معنای «ارواح بادهای بیماریزا» آورده اند، و در کتاب مقدس از او را با نام لیلیث یاد شده است. داستان این است که در ابتدا خدا لیلیث و آدم را هر دو از جنس خاک آفرید. اما لیلیث حاضر نشد بنده و مطیع آدم باشد چون معتقد بود آنها هر دو از یک منشاء (خاک) آفریده شده اند و با هم برابرند. آدم میخواهد او را به هر قیمتی مطیع خود سازد اما لیلیث سر باز میزند و نام ناگفتنی را بر زبان آورده، به هوا پرواز میکند و دور میشود و در دریای سرخ منزل میکند.
خلاصه اینکه آدم تنها میماند و نزد خدا میرود و میگوید زنم از من گریخته است و خدا هم پس از تلاشهای بسیار نمیتواند لیلیث را برگرداند. سرانجام از دندهی چپ آدم، حوا را برایش میآفریند که آدم تنها نباشد و حوا هم مطیع او باشد. پس از این ماجرا لیلیث به فرشتگان میگوید : «من برای این آفریده شدهام که به کودکان نوزاد لطمه بزنم. اگر نوزاد پسر باشد هشت روز و اگر دختر باشد تا بیست روز در حیطه قدرت من است.» نزد یونانیان، او یک زنِ نیمه انسان و نیمه حیوان است که مردهای خفته را در عالم خواب فریب میدهد و آن مرد را در حال معاشقه به قعر دریای سرخ میبرد. در اساطیر سومری، لیلیتو (لیلیث) شکارچی زنان و کودکان تلقی میشده. در بخش دیگری از اساطیر سومری اینطور نقل شده است که او شبها فاحـشـگانی اغواگر را به سوی مردان میفرستد تا آنها را منحرف سازد، و . . . .
موتورهای ذهن آن دسته از ویروسها هستند که در جایجای اینترنت (همچون لیلیث در دریای سرخ) سکنی گزیدهاند و از آنجا به خواب کودکان و مردان و زنان شما میآیند. ارواح بادهای بیماریزا و ابرهای طوفانزایی هستند که اینترنت صرفاً محیط باروری آنهاست، آنها به گواه فعالیتهایشان پیشاپیش بر روی دیوارهای شهر سنگر گرفته اند.
موتورهای ذهن شما را آلوده میکنند، اغوا میکنند. شبها به سراغ مردان شما میآیند و خواب آنها را آشفته میسازند. فرزندان شما این سایت را میخوانند، و توسط ما منحرف میشوند. در آن غلت میزنند، با هر کلیک ویروسی به مغز آنها سرایت میکند، در خانههای تیمی و خوابگاههای دانشجویی نوشتههای آن را پرینت میگیرند دربارهاش بحث میکنند و میخواهند سر به تن شما نباشد. پس چه مسخره است که با یک فـیـلـترینگ فریادِ وا مصیبتا و وا آزادیِ بیانا سر دهیم ! آزادی بیان برای «حوا» ساخته شده است. برای گوزنامههای اعتماد و کارگزاران و هزار کوفت و زهر مار دیگر. برای آنان که از دندهی چپ طبقهی مسلط جمهوری اسلامی بوجود آمده اند. چه حقیرانه در روزنامههایشان ژست لیبرالی و طرفداری از آزادی بیان (و حتی ژست چپ) میگیرند، اما آیا این بندههای خدا به همین خاطر قلم نمیزنند که آزادی بیان وجود ندارد؟ آیا گوزنامههای آنها و نویسندگانشان از اینرو منتشر نمیشوند که پذیرفته اند سانسور وجود داشته باشد؟
بیشک محرومیت امروز ما روزی پایان خواهد یافت. به گواه کودکان و جوانانی که از شما آلوده کرده ایم، به حکم مردانی که از شما اغوا کرده ایم و از راه راست به «دریای سرخ» منحرفشان ساختهایم، به دزدیدن کودکان شما ادامه خواهیم داد . . .
آلمان ما کفن تو را میبافیم
و سه برابر آن هم دشنام میدهیم
آری ما میبافیم، ما میبافیم
ما کفن تو را میبافیم !
دشنامی به پادشاه، پادشاه اغنیا،
شاهی که باعث فلاکت ما شد،
شاهی که خون ما را مکید
و شاهی که ما را مثل سگ درید
آری ما میبافیم و باز هم میبافیم
ما کفن تو را میبافیم. . .
هاینه (۱۸۴۴)