مجموعه مقالاتی در باب هنر و زیبایی شناسی انتقادی
لینک در گروه انتشارات آزاد ایران
مجموعهی یادداشتها و جستارهای این کتاب همگی در بین سالهای ۸۰ تا ۹۰ نوشته شدهاند. گرچه، در کل موضوعات متفاوتی را در برمیگیرند که اغلب در زمانهای متفاوتی انتشار داده شدهاند، اما بالطبع دغدغههای یک دوره از زندگی مؤلف را شامل میشوند که در تاریخ دهه هشتاد ایران زیسته و در زمینه هنر انتقادی نوشته است. در یک نگاه کلی میتوان گفت که ایدهآل «خشونت نظری» سرایت پذیری در فهم مقولات است، مثل بیانیهها و جزوهها و شبنامههایی که دست به دست میشوند تا در یک امر دسته جمعی معنی خود را بازیافته و بین تمام جماعت ستمدیدگان تسری کنند. خشونت نظری در اصل «بلاگردان مردم ستمدیده» است. مثل آن رسم آئینی که بلا و بیماری را از خود دور کرده و به طبیعت سرایت میدادند، آن نیز در تلاش است تا ویروس هنری را در قالب نظریه انتقادی بسط و سرایت داده و هنر را به امر اجتماعی پیوند زند. ادبیات ستمدیدگان ادبیاتی قهرآمیز است و این طبیعیترین امر ممکن برای پاسخ به ستم عریان است. خشونت نظری جعل رئالیسم خشونتزا برای زیبائیشناختی کردن ستم نیست-کاری که هنر فاشیستی یا هر نظام توتالیتر دیگری انجام می دهد-، اما خسونت نظری شارح وقایع واقعی و سرایت دهنده انتقادی آگاهی و کشف عینی مناسبات اقتصادی و اجتماعی برآمده از آن است. خشونت نظری به مثابه یک امر ترومایی و برهمزننده در دل امر نمادین تعریف میشود، یک امر منفی، یک مغاک، یک چاله، از آن سیاه چالههایی که میتوانند سیارهها را در خود فروبلعند و روزی زمین بلعیده شود و تمام جهان در بیخردی کامل به سکوت ظلمانی شب خویش خیره شود. برای همین از نیروی شر سرچشمه میگیرد، چنانکه عقلانیت صلحجویانه ممکن است آنرا به نیروهای شیطانی و ماوراء طبیعی نسبت دهد. اما خشونت نظری در ستایش شر مینویسد، شر یک انکار است، انکاری برای تغییر وضعی که در آن دچار شدهایم. شرِ بنیادین عملی است که با خیر بنیادین در تماس است و خشونت نظری در این مبارزه امکان آنرا خواهد یافت تا با آنتی تز مناسبی همچون امرمنفی و شرورانه خود به سنتزی رهاییبخش دست یابد. این کتاب در تلاش است تا ظرفیتهای گفتمان انتقادی مارکسیستی را در نقد روبناهای فرهنگی بویژه در زمینه نظریه هنر و ادبیات انقلابی نشان دهد؛ هنر و ادبیات اقلیتیای که در تضاد آشکار با هنر رسمی و مسلط قدرتمداران مستبد زمانهشان تعریف میشوند.
ارتباط این متنها و رابطه آنها با سیلانهای نیروی سیاسی زیرزمینی و دانشجویی و انضمامی در آن سالها قابل انکار نیستند و بخشی از پراتیک نوشتارها به حساب میآیند. شاید بتوان گفت اغلب ایدههای این نوشتارها حاصل گفتگوهای جمعی و زیست اجتماعی مشترک و یک امر اشتراکی بین بچههای سایتی به نام «مایند موتور» بود که خود را موتور هواسوز هنر و ادبیات زیرزمینی ایران در دهه ۸۰ معرفی و پیشروی کردند. بههرحال، من برخی مقالات خودم را –علیرغم پراکندهگی موضوعیشان- به خاطر ارتباط مفهومیِ روشنِ بینشان در یک مجموعه گردآوری کردهام که میتوان از کلیت آن به عنوان گونهای زیباییشناسی انتقادی و مارکسیستی یاد کرد..