(film-practice (15 min
شن عزیز
امروز به مرزها فکر میکردم. مرزهایی که نوشتن این نامه را ممکن میکنند. در این مرزها من مردمی را دیدم در هیاهو، در حرکت. مردمی که مرز میان بیرون و درون را بر هم میزنند. و فکر میکردم که چگونه نامهی عاشقانه میتواند عبور کند از محدودههای اینجا و آنجا، با اجرای کلمهها مانند عواطفی بیمبدا و مقصد، با تولید فضای گشودهی پیوندها با هر تو ی ممکن، با مهمان ناخوانده، با راههایی که مرا به تو میرساند، آنجا که ایستادهای میان بیشه کنار جغدت که در شرف پرواز است.
آیا این کلمات میتوانند پرواز کنند؟ این شلاقهای سُربی و این زخمهای جوهری که روی کاغذ حک میشوند، با گردش سرانگشتانم دور از تو، میتوانم آیا افسون کنم، کلماتِ درپروازِ یک عشق انقلابی را؟