در سه ساعت پایانی روز، خدا می نشیند و با لِویاتان بازی می کند. «.همانگونه که نوشته شده «شما لِویاتان را آفریدید تا با آن بازی کنید (تلمود) نیمی از من تحت حمایت بیمه است و نیمی از من در انتهای این شعر ضمیمه است من را به این شعر منگنه کنید. دیروز توی […]
ورژن اجرا شده این شعر در “اسپری ۸۷” را از اینجا دانلود نمایید عشقال سوگند به هر چه گند و گه که گاهی گُندهتر میشوم از نیمکت ذخیرهها سایز شلوارم از پایم میرود تا خرما تا شیرهها به کرمان میرود ازکرمها تا زیرهها . آن زیر میرها چیزی به جز جِر اگر یافتی جار مزن […]
ورژن اجرا شده این شعر در “اسپری ۸۷” را از اینجا دانلود نمایید. اشعهی کانال را ماه بازتاب میکند اشعهی کانال بستنیام را آب میکند دستکش ِ مارک دارم و آدامسی که دهانم را میجود کفشِ آدیداس دارم با داستانی که رودخانه اش ترجیح میدهد خانه را از استکان بخورد. آب از آب […]
ترجمه: بابک سلیمی زاده برخورد یک فـمـینیست ماتریالیست[۱] با مسئلهی ستم علیه زنان مبتنی است بر گسستن از این ایده که زنان یک «گروه طبیعی» هستند : «یک گروه نژادی از گونهای بخصوص، گروهی که همچون طبیعت فهمیده شده است، و گروهی از مردان محسوب میشود که از لحاظ مادی شرایط ویژهای را در […]
بابک سلیمی زاده و محمد مهدی نجفی در روز سهشنبه یکم بهمن ماه در نمایشگاه هنرمندان گرافیتی (اسپری ۸۷) به شعرخوانی خواهند پرداخت. از علاقهمندان دعوت میشود در تاریخ مذکور، ساعت پنج بعد از ظهر در محل نمایشگاه حضور به هم رسانند. مکان : شیراز جنوبی – پشت ونک پارک , خ علی خانی – خ گلستان – کوچه دوم […]
> پرونده ی ما و مارکسیسم 1 – پدر روزی سنت پتر بر دروازهی بهشت ایستاده بود تا به افرادی که وارد میشوند خوشامد بگوید. این وظیفه بنظر برایش بیش از حد طاقتفرسا مینمود. به همین خاطر یک روز عیسی میآید و به پتر میگوید که میتواند برود کمی استراحت کند، و او بجایاش میایستد، […]