دسته بندی
جنون تخم مرغی / داستانی از محمد مهدی نجفی
جنون تخم مرغی (یورش وحشیانه ی بوها) همیشه، اول از همه، از قاشق و بشقابش شروع میشد و در فاصلهی بلعیدنِ یک لقمه غذا به تمامی اشیا و جوارح ِ خانه سرایت میکرد. بویی که بیشک بوی تخممرغ بود. اما بدون شک و شبهه نمیتوانست خاستگاهش را تخممرغ بداند. یا اگر منشا آن را تخممرغ […]
مرده است / داستانی از مریم شیخ
۱ راوی فریاد زد «نرو نرو». من اما لجباز و بی خیال مسیر را چون راهی همیشگی لگد می کردم. با نزدیک تر شدنم به پله های زیرزمین، راوی، هر چه صدا در حنجره اش بود در گوشهایم خالی کرد: اگر رفتی تا ابد محکومی که به عقب نگاه کنی، تا ابد باید به عقب […]
خورهگی / داستانی از مریم شیخ
در زندگی خوره هایی هست که معلوم نیست چه دردی آنها را به جان آدم انداخته است. امروز در ایستگاه مترو نشسته بودم تا وقتی قطار آمد جلوی آن پرت شوم و بمیرم. اما وقتی در خیالم آدم هایی که پس از مرگم گریه می کردند را شمردم ، منصرف شدم. با احتساب اعضای خانواده […]
الجزایر / کتی آکر
ترجمه: سمانه مرادیانی مجموعه ای از اوراد، چراکه هیچ چیز دیگری کارگر نیست زمین الجزایر در این گنداب امریکا زندگی صورتی رنگی ست
شورش چرخدندهها / داستانی از محمد مهدی نجفی
بیحرکت خطرناک / داستانی از محمد مهدی نجفی
بیشتر از اینکه شبیه کسی باشد شبیه چیزی شده بود. شبیه کاناپه، کمد دیواری، یا جالباسی. نه، نه! بیشتر شبیه پایهی سرمی بود که دمر افتاده باشد. حتا لگن دستشویی از او بیشتر شبیه کسی بود. دهانهی گردش او را به یاد شکم پدرش میانداخت. چه بزرگ بود و گرد! تنها چیزی که از او […]
نوازندگان / محمد مهدی نجفی
گرازها و گاوها / طاهر رهبری