تماسآرشیوخانهجستجو


دسته بندی

بایگانی موضوعی: "شعر"

مُفت زندگی می‌کنیم، مفت! / گزینه اشعار اورهان ولی کانیک

ترجمه: و.م.آیرو   از مقدمه ی کتاب اورهان ولی کانیک در ۱۳ آوریل ۱۹۱۴ در شهر استانبول ترکیه به‌دنیا آمد. در آن‌جا شروع به درس‌خواندن کرد و پس از مدتی پدرش او را برای ادامه‌ی تحصیل به آنکارا فرستاد. در دوران دبیرستان با اوکتای رفعت و ملیح جودت ( دو تن از شاعران عصیانگر ترکیه ) […]

الکل صنعتی / بابک سلیمی زاده

( شعر )

  شب شکمِ گنده‌اش را روی پیشخوانِ پنجره‌ام می‌اندازد تالاپ چشمهای پارانوئیدم را انگار مردمی نیست . از دیو سفید پای در بند تا کارگاه نساجی منتهی الیه سمت راست کوچه مان یک ناجی با اسب سفید زآهن به میان یکی کمربند دارد می تازد لیکن به گزارش شاهدان عینی وقتی به ما می‌رسد تنها […]

تصلیب / شعری از بابک سلیمی زاده

( شعر )

در سه ساعت پایانی روز، خدا می نشیند و با لِویاتان بازی می کند. «.همانگونه که نوشته شده «شما لِویاتان را آفریدید تا با آن بازی کنید (تلمود)   نیمی از من تحت حمایت بیمه است و نیمی از من در انتهای این شعر ضمیمه است من را به این شعر منگنه کنید. دیروز توی […]

هایکوهای تجزیه‌طلبانه‌ی پیشمرگ زخمی / و. م. آیرو

( شعر )

با ‌یاد و خاطره ‌ی نامیرای «علی‌رضا حسینی»: شاعرِ شهید راه مهاجرت   ۱ جست زده‏ از طبقات حافظه بیرون ایستاده‏ ام این‌ جا تنها میان این جالیز   ۲ من اطلاق می‏ شود به مترسکت تو اطلاق می ‏شود به من ‏ ۳ هایکو یک‌جور شعر کوتاه ژاپنی ‏ست غریبه‏ ای سربه‌ راه از […]

عشقال / بابک سلیمی زاده / اجرای اسپری ۸۷

( شعر و صدا )

ورژن اجرا شده این شعر در “اسپری ۸۷” را از اینجا دانلود نمایید   عشقال سوگند به هر چه گند و گه که گاهی گُنده‌تر می‌شوم از نیمکت ذخیره‌ها سایز شلوارم از پایم می‌رود تا خرما تا شیره‌ها به کرمان می‌رود ازکرم‌ها تا زیره‌ها . آن زیر میرها چیزی به جز جِر اگر یافتی جار مزن […]

جعفر / محمد مهدى نجفى / اجرای اسپری ۸۷

( شعر و صدا )

ورژن اجرا شده این شعر در “اسپری ۸۷” را از اینجا دانلود نمایید   جعفر! صله نمی‌خواهم، به جاى صله وصله بزن! دستم را، پایم را، لایم را ما عضو یک خانواده‌ایم که چند خانواریم؟ اگه زلزله بیاد چند نفر زیر آواریم؟ نفرات برتر یا نفرات خرتر؟ برترى ما از خرى ماست عرعر در این صورت […]

overdose / بابک سلیمی زاده / اجرای اسپری ۸۷

( شعر و صدا )

ورژن اجرا شده این شعر در “اسپری ۸۷” را از اینجا دانلود نمایید.     اشعه‌ی کانال را ماه بازتاب می‌کند اشعه‌ی کانال بستنی‌ام را آب می‌کند دستکش ِ مارک  دارم و آدامسی که دهانم را می‌جود کفشِ آدی‌داس دارم با داستانی که رودخانه اش ترجیح می‌دهد خانه را از استکان بخورد. آب از آب […]

خط مشى / مجموعه اشعار و گزین‌گویه‌های تیرداد تبرزاده

نشر الکترونیک مابند موتور